سوسا وب تولز - ابزار رایگان وبلاگ
آقای گلم زبان من لال نیا! - نون و نمک
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نون و نمک
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91/4/13 توسط مصطفی نادری

مردی انگشتری درخانه گم کرد.درکوچه دنبالش می گشت که خانه تاریک است.

یا صاحب الزمان:

آری، من هم تورا درون خانة دلم گم کرده ام وبه دنبال تو درجای دیگرم.     

نگاه توست به چشمم نگاه من به کجاست

مامثل بچه ای هستیم که پدرش دستش رو گرفته تا به جایی ببره ،درطول مسیراز بازاری عبور می کنند.بچه جلب ویترین مغازه می شه ودست پدررو رها می کنه وتوبازار گم می شه ووقتی متوجه می شه که دیگه پدررو نمی بینه،گمان  می کنه پدرش گم شده ،درحالی که درواقع خودش گم شده.

آقاجان،صدایم را می شنوی. به که بگویم که نشانی از توبدهد.

این مرد که در ره است باید او را...  می ترسم اگر سر زده آید او را...

از هر که سراغ او گرفتم دیدم    در شهر کسی نمی شناسد او را

آقاجان نیمه شعبان رسید،هرچقدرهم کوچه هارا چراغانی می کنم باز تورا نمی بینم.

یک عمر تو زخم های ما را بستی     هر روز کشیدی به سر ما دستی

شعبان که به نیمه می رسد آقا جان!  ما تازه به یادمان می آید هستی!

قربونت بشم،کم کم موهای سفید داره سردرمی آره...

دارد زمان آمدنت دیر می شود      دارد جوان منتظرت پیر می شود

وقتی به نامه عملم خیره می شوی   اشک از دو دیده تو سرازیر می شود

یافارس الحجاز،سواری که از دور می آد،قبل اونکه خودش برسه ودیده بشه گردوغباری که از زیر پای اسبش بلند میشه،دیده می شه.این گردوغبارآشوب وناآرومی که توجهان بلند شده خبر از نزدیک شدن توداره.

هر چند که خسته ایم از این حال نیا!      شرمنده! اگر ندارد اشکال نیا!

ما خط تمام نامه هامان کوفی است       آقای گلم زبان من لال نیا!

 




قالب وبلاگ